جستجو
-
۱تصویر
فاطمه خانم عزت السلطنه (عزت الدوله) به عبدالحسین میرزا فرمانفرما
نامه فاطمه خانم عزت السلطنه (عزت الدوله) به همسرش، عبدالحسین میرزا فرمانفرما؛ گزیده متن: در فقره فرستادن بچهها شرحی مرقوم فرموده بودند. به عقیده من در رفتن بچهها هیچ تردید نفرمایید انشاالله به سلامتی بعد از اربعین میفرستم. برای آمدن خودم به این زودی که نمی توان مرخصی از شاه بگیرم، ثانیاً سرکار درست فکر بکنید صلاح خودتان است من بیایم والا مثل کربلا بشود هرچه می شد اسباب ندامت بود. حال خواهید فرمود باز عزت کوسه ریش پهنه حرف می زند. درست است آن وقت امر بود الاحده حتی الاحده، اما بازم درست فکر بکنید که فردا اسباب دردسر نشوم من. سرکار غصه تنهایی مرا نخورید وقتی بچه ها را بی شعور می بینم بدتر...
-
۱تصویر
فاطمه خانم عزت السلطنه (عزت الدوله) به عبدالحسین میرزا فرمانفرما، ۱۳۲۱ ق
نامه فاطمه خانم عزت السلطنه (عزت الدوله) به همسرش، عبدالحسین میرزا فرمانفرما؛ گزیده متن: پنجم صفر، چند پاکت مال کربلاست به عرض نامه شیخ مهدی خان در جوف پاکت همشیرهشان گذاشته می فرستد که او می رساند. قربانت اگر برای سرکار صابون حلب آوردند، قدری برای من بفرستید، صابون من تمام شده با صابون های اینجا هم نمی شود کار کرد.
-
۳تصویر
نجم السلطنه به عبدالحسین میرزا فرمانفرما
نامه ملک تاج نجم السلطنه به برادرش، عبدالحسین میرزا فرمانفرما، همراه با پاکت نامه؛ گزیده متن: قربانت شوم کاغذ حضرت والا این پست رسید، از سلامتی وجود مبارکت شاکر شدم. از حالم بخواهید سلامت هستم اما از گرفتاری و خیال ناخوشی وکیل الملک آسوده نیستم. جناب علاء الملک حکیم ها را جمع کردند، تمام فرنگی ها را دیدند، گفتند این جا معالجه ندارد باید به فرنگستان برود و روده را ببرند. من فرستاده، از حکیم ها پرسیدم برود خوب می شود، گفتن عمل برد و باخت است. دکتر خودمان محرمانه پیش شیندر فرستادم، گفتند این قسم باشد شاید سال ها بماند اما بردن بریدن کار فوری است یا این طرفی است یا آن طرفی. حقیقت من گفتم...